قیصر به تنومندی درختی که هزاران پرنده در آن لانه دارند

تاریخ خبر:
1398/08/08 12:33
مطالب آزاد خبرگزاری فارس
هرچه سال تولد و درگذشت قیصر امین پور را بالا و پایین کنید، عمر این شاعر بزرگ به ۵۰ نمی رسد! اما اثری که قیصر از خود بر جای گذاشته، بیش از این هاست؛ به اندازه درختی تناور و بلندبالا که هزاران پرنده روی شاخه هایش نشسته اند.

وقتی مرگ قیصر امین پور در هشتم آبان سال ۸۶ یعنی ۱۲ سال قبل از طریق دوستان اهل شعر و ادب به رسانه ها رسید، با این که او از پس یک حادثه رانندگی، ماه ها و بارها تحت عمل جراحی قرار گرفته بود، اما باز هم این خبر، ناگهانی و مرگ او ناباورانه بود؛ چنان که یار دیرین و دوست قدیم او هم بیش از این عمر نکرده بود. سیدحسن حسینی ـ که همواره در جلسات شعر حوزه هنری شانه به شانه قیصر می نشست و آن دو را مکمل یکدیگر می خواندند ـ همین قدر عمر کرد؛ ۴۸ سال. با این تفاوت که او در سال ۱۳۳۵ پا به گیتی گذاشته بود و قیصر، سه سال دیرتر. سه سال دیرتر هم از پی او خرقه تهی کرد. جالب آن که هر دو دانش آموخته زبان و ادبیات فارسی بودند و در این رشته، دکترا گرفته بودند. قیصر راهنمایی چون محمدرضا شفیعی کدکنی داشت و سیدحسن حسینی با پیری فرزانه چون محمدرضا حکیمی، هم نفس و همنشین بود.

قیصر امین پور در جوانی و در سال های اوج شاعری و سردبیری مجله سروش نوجوان

«نیلوفرانه» و افتخاری با شعرهای قیصر به اوج رسیدند

قیصر امین پور یک سال پس از پیروزی انقلاب، در حالی که جوانی ۲۰ ساله بود با رفیق صمیمی اش ـ سیدحسن حسینی ـ واحد شعر حوزه هنری را سامان دادند و از ابتدای دهه ۶۰، جلسات شعر حوزه را راه انداختند. این در حالی بود که اولین مجموعه شعر او یعنی «در کوچه آفتاب» که دفتری از رباعی و دوبیتی بود، در سال ۶۳ منتشر شد. به دنبال آن «تنفس صبح» به چاپ رسید که تعدادی از غزل ها و حدود ۲۰ شعر نیمایی قیصر را در بر می گرفت. طوفان در پرانتز (نثر ادبی در سال ۱۳۶۵)، منظومه ظهر روز دهم (شعر نوجوان در همان سال)، مثل چشمه، مثل رود (شعر نوجوان در سال ۱۳۶۸)، بی بال پریدن (نثر ادبی در سال ۱۳۷۰)، مجموعه شعر آینه های ناگهان (در سال ۱۳۷۲)، به قول پرستو (شعر نوجوان در سال ۱۳۷۵)، گزینه اشعار (در سال ۱۳۷۸)، مجموعه شعر گل ها همه آفتابگردانند (در سال ۱۳۸۰) و دستور زبان عشق (در سال درگذشت شاعر یعنی ۱۳۸۶) از چاپ بیرون آمدند.

در میان آثار قیصر، «منظومه روز دهم» و «مثل چشمه، مثل رود» از شاخص ترین آثار حوزه نوجوان او و مجموعه شعر «آینه های ناگهان» از جریان سازترین کتاب های او به شمار می روند.

با این حال، تصنیف ها، ترانه ها و سروده های پراکنده او نیز که در مجلات و نشریات کودک و نوجوان مثل «سروش نوجوان» در زمان سردبیری خودش (سروش نوجوان در سال های ابتدایی دهه ۷۰ با سردبیری قیصر امین پور، فریدون عموزاده خلیلی و بیوک ملکی منتشر می شد.) انتشار می یافت یا در آلبوم های موسیقی کشور شنیده می شد، مالامال از احساسات و عواطف شاعرانه بودند.

به عنوان مثال، مجموعه ای از سروده های قیصر در آلبوم «نیلوفرانه» توانست علیرضا افتخاری را در سال ۱۳۷۵ به شهرت بسیار زیادی برساند. در حالی که شاید همگان ندانند تمام اشعار این آلبوم محبوب و پرفروش که پس از انتشار با محبوبیت فراوانی نزد مردم روبرو شد و «پرفروش ترین آلبوم تاریخ موسیقی ایران» لقب گرفت، از خیال بی مرز قیصر شعر ایران نشأت گرفته بود. شعرهای «نیلوفرانه» که افتخاری آن را بهترین آلبوم عمر خود می داند، همگی از مضامینی در حوزه انتظار برخوردارند و در وصف امام زمان (عج) گفته شده اند.

قیصر، مسؤول محبت و مهربانی!

شاعری آیا می تواند مهم ترین وجه انسانی یک شاعر باشد؟ زیادند افرادی که شعر می گویند و در سرایش شعر، شاید دستی برتر از قیصر داشته باشند. اما آنچه در حافظه شاعران دهه های اخیر این سرزمین مانده، توجه پدرانه امین پور نسبت به نوسرایان و شاعران تازه کار است. چنان که حمیدرضا شکارسری، شاعر و مدرس ادبیات می گوید: «اولین ویژگی جلسات شعر حوزه هنری، صراحت سیدحسن حسینی و لطافت قیصر بود. من سعی کردم این دو خصلت در طول دوران ۲۰ ـ ۳۰ ساله اخیر ـ که کلاس شعر برگزار می کنم ـ همیشه مدنظرم باشد که نه اجازه بدهم وقت و زندگی طرف هدر برود، نه وقتی مطمئن می شوم چیزی از او در نمی آید؛ البته نه این که بخواهم واقعاً استعدادی را سرکوب کرده و در بدو امر، آن را نابود کنیم، زودتر جوابش کنم. این دو تا، همیشه تا الان و تا همیشه در ذهن من خواهد بود.»

عباسعلی یونسی سپاهی نیز که از شاعران نسل نوی دهه ۷۰ به شمار می رود، از دیدار با قیصر در زمان نوجوانی می گوید: «وقتی نوجوان بودم، تابستان ها مثل خیلی از بچه های روستایی سر زمین کشاورزی دیگران کارگری می کردم. سه ماه کار کردم تا پولی جمع کنم و با آن پول، بلیت اتوبوس بخرم و به تهران بروم تا قیصر امین پور، شعرهای مرا ببیند. امروز کدام شاعر تازه کار حاضر است برای دیدن یک شاعر بزرگ، سه ماه کارگری کند و این سختی ها را به جان بخرد؟»

عبدالجبار کاکایی، شاعر درباره جلسات شعر حوزه هنری می گوید: «من نقطه طلایی جلسات حوزه را آن دقایق آخرش می دیدم که سیدحسن حسینی رباعی می خواند و قیصر هم با اکراه و اجبار و اصرار، شعری می خواند. آن جا ما حد و رسم می دیدم که برای رسیدن به آنجا که آنان هستند، چقدر باید تلاش کنیم. گاهی وقت ها هم «میرشکاک» به جلسات شعر حوزه هنری می آمد. جدل می شد و بحث بالا می گرفت. مخالف و موافق بحث می کردند و یک مباحثه تمام عیار علمی شکل می گرفت که حواشی آن جلسات برای ما خیلی مفید و آموزنده بود. هر بحثی جرقه دنبال کردن یک کتاب و اثری را می زد. یادم هست یک بار قیصر راجع به «الکندی»، فیلسوف عرب صحبت کرد. سخنان او باعث شد که من بروم، جست وجو کنم و کتابش را پیدا کنم. قیصر معتقد بود، اگر ریاضی را قبول نداری، برو اول ریاضی را یاد بگیر، بعد بگو قبول ندارم. برو عروض را یاد بگیر بعد بگو قبول ندارم.»

علیرضا قزوه، شاعر

علیرضا قزوه، شاعر مدیر سابق مرکز آفرینش های حوزه هنری هم معتقد است: «حضور مؤثر قیصر و سیدحسن در سپهر شعر انقلاب است که الآن بعد از گذشت حدود چهار دهه و بعد از غربالگری شعر انقلاب، همچنان قیصر و سیدحسن را شاخص ترین چهره های این حوزه می دانیم. مبنای جلسه ای که سیدحسن و قیصر گرداننده اش بودند، نقد تلخ، صریح و تند بود. البته مسئول قسمت صریح و تلخ جلسه، سیدحسن و مسئول محبت و مهربانی های آن، قیصر بود. این دو کنار هم نشسته بودند و اگر کسی می رنجید، قیصر به او محبت می ورزید. بنابراین جلسه با این دو رویکرد، تکمیل می شد؛ هم حرف را به صراحت زده بودند و هم شاعر جوان را نوازش کرده بودند. به قول معروف، «قهر» و «مِهر» باهم بود. یادم هست شاعرانی با دعوا از انجمن می رفتند و وقتی جلسه بعد به آن جا پا می گذاشتند، با روی گشاده قیصر مواجه می شدند.»

مزار قیصر، نام زادگاهش را سر زبان ها انداخت

قیصر عمر نکرد؛ چنان که سیدحسن حسینی؛ چنان که سلمان هراتی و چنان که احمد زارعی. هیچ کدام از این ها به ۵۰ نرسیدند. سلمان که درست ۲۱ سال زودتر از قیصر، در هشتم آبان سال ۶۵ دار دنیا را ترک کرد، حتی به ۳۰ نرسیده بود. قیصر اما انگار، مرگی جانکاه تر داشت و پس از تصادف سال ۱۳۷۸ که همواره از بیماری های مختلف رنج می برد، ذره ذره آب شد. دست کم دو عمل جراحی قلب و پیوند کلیه را هم پشت سر گذاشت، اما سال ها با تنی رنجور و خمیده و موهایی که زودهنگام جوگندمی شده بودند، نهایتاً تا بامداد ۸ آبان ۱۳۸۶ دوام آورد و در بیمارستان دی درگذشت.

دوستان شاعر قیصر و دست اندرکاران فرهنگی کشور، دوست داشتند او را در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک بسپارند، اما پیکر این شاعر به اصرار پدرش در زادگاهش «گتوند» از توابع شوشتر و در کنار مقبره شهدای گمنام این شهرستان به خاک سپرده شد. حالا گتوند، این شهر ۶۵ هزار نفری را به نام قیصر می شناسند.

البته پس از مرگ او، میدانی در منطقه ۲ تهران به نام قیصر امین پور نامگذاری شد که بعد از حذف میدان در سال ۱۳۹۷ و تبدیل شدنش به چهارراه، بلوار جنوبی منتهی به میدان به بلوار «قیصر امین پور» تغییر نام یافت.

شباهت مزار قیصر به بنای یادبود کشتگان عراقی در جنگ تحمیلی علیه ایران در بغداد، در سال ۸۹ حاشیه ساز شد

از زمان درگذشت این شاعر بلندآوازه، دوستان او در سفری دو ـ سه روزه یاد او را در گتوند گرامی می دارند که امسال نیز، جمعی از شاعران و فرهیختگان کشور، فردا، پنجشنبه نهم آبان بر سر مزار او در زادگاهش گرد هم می آیند.

حسن احمدی، نویسنده و سردبیر سابق مجله «باران» به خبرنگار فارس می گوید: مثل سال های گذشته، همزمان با سالگرد قیصر، امسال هم جمعی از دوستان و شاگردان او برای فاتحه خوانی سر مزار این شاعر انقلاب جمع می شوند.

حضور جمعی از شاعران و نویسندگان در یازدهمین سالگرد درگذشت قیصر در کنار مزار او در گتوند

به گفته این نویسنده و تهیه کننده برنامه های کودک و نوجوان، در سفری که از امروز آغاز می شود، مهدی حجوانی، حسین نیلچیان، مصطفی رحماندوست، علیرضا امیری وحید، فریدون عموزاده خلیلی، حسن احمدی، مهرداد غفارزاده، قاسمعلی فراست، مهرداد حجتی، مصطفی خرامان، مناف یحیی پور، رضا تهرانی و. .. امروز به مقصد گتوند حرکت می کنند تا پنجشنبه را در کنار مزار قیصر امین پور و در جمع خانواده پدری او باشند.